سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

سلام دوستان عزیز

امروز ایمیلی به دستم رسیده بود از گروه پرشین که درباره ارتباط با دیگران بود.

آن را بی ربط با موضوع خودمون ندیدم و تصمیم گرفتم که آن را برای شما بگذارم پس این مطلب امروز جدای تحقیق خودم هست، امیدوارم بهره خوبی از آن ببرید.

موضوع این ایمیل درباره 7 راز ارتباطی موفق با دیگران است که خیلی جالب دسته بندی کرده است.

7 عدد مقدسی است و این جا هم 7 راز را بازگشایی می کنیم....

1....»اعتماد به نفس داشته باشید

مهارت های مردمی خوب با اعتماد به نفس شروع می شود. وقتی کسی اعتماد به نفس داشته باشد خیلی خوب معلوم می شود. اعتماد به نفس مثل آهن ربایی بقیه را به سمت شما می کشاند و
رفتارهایتان نشان می دهد که ارزش صرف وقت و تلاش را دارید. وقتی حس قوی نسبت به خودتان داشته باشید، خیلی سریع از گپ کوتاهی که با کسی دارید گذشته و فرصتی در اختیارتان قرار می دهد که بتوانید بدون اتلاف وقت به قلب رابطه دست یابید.

وقتی می خواهید رابطه ای موثر داشته باشید، یکی از مهمترین قوانینی که باید رعایت کنید این است که مستقیم به چشم های طرف مقابل نگاه کنید. کسانیکه اعتماد به نفس کافی ندارند از ارتباط چشمی خودداری می کنند. خودداری از ارتباط چشمی نشان دهنده عدم علاقه یا بدتر از آن عدم صداقت است. وقتی دو نفر با هم ارتباط چشمی برقرار می کنند، ارتباطی موثر شکل می گیرد. ارتباط چشمی با حرف هایی که می زنید هم اعتبار می بخشد.

2....»به دیگران اعتماد ببخشید

خیلی ها مرتکب این اشتباه می شوند که زیاد در مورد خودشان حرف می زنند. هیچ چیز بدتر از لاف زدن در مورد خود، یک ارتباط را خراب نمی کند. یکی از بهترین راهکارها برای اینکه یاد بگیرید چطور با مردم ارتباط برقرار کنید این است که به جای اینکه آنها را مجبور کنید به حرفهایتان گوش دهند، از آنها بخواهید در مورد خودشان حرف بزنند. این باعث می شود طرف مقابل احساس راحتی بیشتری کرده و اعتماد به نفسش بالا رود. همچنین موقعیتی ایجاد می کند که فرد مقابل هم همین کار را برای شما بکند و به حرفهایتان گوش دهد.

3....»هنرمندانه سوال بپرسید

یکی از سریع ترین راه ها برای شکستن قفل سکوت پرسیدن سوال هایی است که بتوان آنها را خیلی راحت با بله یا خیر جواب دارد. با پرسیدن سوالی که به یک جواب با جزئیات بیشتر نیاز هست، فرد مقابل باید توضیح بیشتری بدهد و اطلاعاتی که دارد را در اختیارتان بگذارد. بخشی از ارتباط موفق یاد گرفتن این است که سوالاتی را مطرح کنید که فرد مقابل را به فکر کردن وا دارد. یک چیز به دیگری منتهی می شود و در مدت کوتاهی داستان هایی بین دو طرف منتقل می شود و یخ رابطه می شکند.

آب و هوا را فراموش کنید و بحث را از سیاست و مذهب هم دور کنید. در مورد لباسی که طرف مقابلتان پوشیده است نظری بدهید. البته باید سعی کنید که طرفتان را با سوالاتتان بمباران نکنید. این باعث می شود فرد معذب و خسته شود. یادتان باشد مکالمه را نباید به بازجویی تبدیل کنید. وقتی می خواهید اسم کسی را بپرسید، فوراً آن را تکرار کنید. بلند گفتن یک اسم کمک می کند بهتر در خاطرتان بماند. از اسم طرف مقابلتان در طول مکالمه استفاده کنید و لبخند زدن هم فراموشتان نشود.

4...»دو بار گوش کنید، یک بار حرف بزنید

می گویند به یک دلیلی خدا دو گوش و یک دهان به شما داده است. دلیل آن این است که باید دوبرابر آنچه که حرف می زنید، گوش دهید. در ارتباط با مهارت های مردمی، این یعنی وقتی فرد مقابلتان صحبت می کند، باید همه توجهتان را به او بدهید. نباید غرق این فکر شوید که بعد از آن شما چه باید بگویید یا بعداً چه اتفاقی می افتد یا هر فکر بی ارتباط دیگری. تمرکز کنید، اطلاعاتی که ارائه می شود را جذب کرده و راهی برای دنبال کردن صحبت او با پرسیدن یک سوال مرتبط با موضوع پیدا کنید.

در چیزهایی که طرف مقابلتان علاقه دارد، علاقه نشان دهید و اگر موضوع بحث چیزی است که هیچ از آن نمی دانید، می توانید از آن به نفع خودتان استفاده کنید و اطلاعات بیشتری در مورد آن موضوع کسب کنید. اعتراف کنید که برایتان موضوع آشنایی نیست و از او بخواهید که بیشتر در مورد آن با شما حرف بزند. مردم دوست دارند چیزهایی که می دانند را با بقیه در میان بگذارند و این اعتماد به نفس آنها را خیلی بالا می برد. وقتی موضوع مورد علاقه طرف مقابلتان را پیدا کردید، دیگر هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.

5....»توانا بود هرکه دانا بود

ارتباط موثر و موفق با دانش شروع شده و خاتمه می یابد. کسانیکه مسافرت می کنند، مطالعه می کنند یا از جریانات روز باخبرند برای هم صحبتی فوق العاده اند. هرچه فردی تجربیات بیشتری از زندگی داشته باشد، بهتر می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند.

کسانیکه مسافرت می کنند توانایی این را دارند که فرهنگ ها و مردمان دیگر را بهتر درک کنند و آنهایی که زیاد مطالعه می کنند، در مورد همه موضوعات اطلاعات کافی برای بحق کردن دارند و می توانند خود را با هر مکالمه ای تطبیق دهند. شخصی که در فعالیت های مختلف شرکت دارد، مطمئناً می تواند با افراد دیگر وجه اشتراک پیدا کرده و مکالمه را به جریان بیندازد.

6...»ریسک پذیر باشید

عزت نفس هم معنای اعتماد به نفس است و حتی با وجود طرد شدن، عزت نفس یک شخص هیچ تغییری نمی کند. بیشتر وقت ها افراد بخاطر اینکه از طرد شدن واهمه دارند، از فرصت ها استفاده نمی کنند. طرد شدن باعث می شود فرد احساس حقارت کند. در واقع، طرد شدن عزت نفس فرد را تغییر نمی دهد. شما همان فرد باقی می مانید، به همان اندازه ارزشمند و مهم که قبل از شروع مکالمه بودید.

هیچکس نمی تواند عزت نفس را از شما بگیرد. فقط خودتان هستید که می توانید اینکار را بکنید. طرد شدن تا زمانیکه اتفاق نیفتاده است یک توهم است. چرا باید وقتتان را نگران اینکه اگر این اتفاق بیفتد یا آن اتفاق بیفتد هدر دهید؟ از فرصت استفاده کنید و برای آنچه که می خواهید دست به تلاش بزنید و در صورت لزوم ریسک را هم نادیده نگیرید. تنها راه یاد گرفتن ارتباط با دیگران از طریق تمرین کردن میسر است.

7....»کم کم شروع کنید

یاد گرفتن اینکه چطور با آدم ها ارتباط برقرار کنید زمان می برد و هرکس با سرعت مخصوص خودش پیشرفت می کند. کم کم شروع کنید؛ سعی کنید هربار با یکی از این نکات آشنا شوید. در پایه، یک ارتباط خوب با اعتماد به نفس شروع می شود و این رشته ای است که همه چیز را به هم وصل می کند. هر آشنایی کمک می کند اعتماد به نفستان بالاتر رود و تجربیاتتان متفاوت تر شود. یک جای خوب برای تمرین کردن این مهارت های مردمی محل کار است. وقتی صحبت کردن با همکارانتان راحت تر شد، سعی کنید با افرادی از رتبه های بالاتر مثل مدیرانتان صحبت کنید. در زمان کوتاهی، مهارت هایی که یاد گرفته بودید در شما نفوذ کرده و دیگر نیاز به فکر کردن هم ندارد.

هیچکس تابحال نگفته است که حرف زدن با آدم ها کار ساده ای است. برای بعضی ها، به دست آوردن اعتماد به نفس لازم برای شروع مکالمه، قدم بزرگی است. این ممکن است سخت ترین مرحله کار باشد اما وقتی اولین قدم را برداشتید، بقیه آن راحت تر خواهد شد. به خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که شما به اندازه طرف مقابلتان با ارزش هستید.

امیدوارم بهره خوبی ببرید و در ارتباط با دیگران بهره کافی را ببرید!


نظر()

  

وقتی انار را می چینی و بازش می کنی تا بخوری ،با یه عالمه دونه های قرمز روبه رو می شی

شنیدم که می گن ، همه دونه های انار رو بخور حتی یکیشم از دست نده

آخه یکی از دونه های انار بهشتیه

شاید آن که بر زمین افتاد همان دونه بهشتی باشه

وقتی این حرف مدام توی گوشت مرور میشه ، بی توجه به این که صحت داره یا نه از بس دونه های انار خوشمزه اس، تا ته تهش می خوری و لذت می بری تا اون دونه بهشتی رو حتما بخوریش حتی اگه یکیش ترش ترش باشه متوجه اش نمی شی

حالا اگه زمان را قاچ بزنی ،می بینی پر از ساعت ، دقیقه و ثانیه اس

حالا زمان هم میشه همون انار خوشمزه که ترش و شیرین با هم داره ولی اگه بهت بگن در یکی از همین ثانیه ها ،خدا بهت یه لطف اساسی می کنه،تصمیم می گیری از همه ثانیه ها لذت ببری بی آن که بخوای از کنار یکیش بی توجه رد بشی...آخه در یکی از همین ثانیه های کوچک خدا قراره یه لطف بزرگ بهت بکنه

ولی

ما متوجه نیستیم در تک تک همین ثانیه ها خدا هست و در تک تک ثانیه ها لطف بزرگ که همان زندگی کردن است را به ما عطا می کنه

قدر لحظه ها را داشته باشیم

گاهی وقتا ما خودمون باعث میشیم یکی از همین دونه های زمان به جای این که شیرین یا حتی ترش باشه ، گندیده در بیاد

وقتی گندیده اس که مشغول گناه باشیم

در احوال خود بجوی حال خویش را

 


مواظب خودتون و دلتون باشید

خوشبخت باشید


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

با همه نفوذهایی که آدمی در طول مدت حیات از جامعه و مدرسه و همبازیها می گیرد باز نفوذ خانواده در او بیشتر و تا پایان عمر در او وجود دارد زیرا از نظر اسلام خانه کانونی مقدس و نخستین پایگاه برای تربیت سازندگی و حتی آفرینندگی انسان است به همین دلیل از نظر عالمان تربیت نقش خانوادگی نقشی فوق العاده و مؤثرتر از نقش دیگر موسسات است خانواده در فرزندان سازندگی ایجاد می کند. آنها را به مبانی فرهنگی ، دانش، آگاهی های روز مجهز می سازند طریق زندگی صحیح و آداب اجتماعی را می آموزند . درس مهر و اخلاق به فرزندان می دهند و بالاخره آنان را به اخلاق و ادب مجهز می نمایند.

وظایف والدین:

پدر و مادر پیش از هر چیز باید به وظایف و برنامه های خویش آشنا باشند. نخستین وظیفه آگاهی از هدف روش و برنامه های زندگی است. در طریق تربیت نسل مادران وظایفی به مراتب دشوارتر دارند. از بابت که بیش از پدر در جنین و تربیت نسل نقش دارند. با بدنیا آمدن فرزندان سه دسته وظایف در تربیت نسل بر عهده والدین قرار می گیرد. وظایفی در جنبه که شامل حفظ بدن از خطر، تغذیه مناسب، حفظ بهداشت وظایفی در جنبه مغز که شامل مراقبت هوش، حافظه و جنبه هائی استعدادی و ذخایر خدادادی و بالاخره وظایفی در جنبه روان وضعی که شامل رشد و پرورش روان، ایجاد خوی و احیای تمایلات عالی، فطری مانند جهاد.

تمایلات نوجوانان و جوانان:

به علت رشد بدن و یافتن قدرت همه خواسته های دوران کودکی که بکگونه ای توسط والدین سرکوب می شدند اینک زنده شده و سر بر می آورند. اظهار نظرها، فرماندهی ها، طرد و رها ، ضرب وشتم های شان اغلب به خاطر تحقق خواسته ها، ارضای تمایلات و به کرسی نشاندن سخنان خویش است.

بهترین کار سپردن مسئولیت کار به آنهاست که هم سبب اشغال اوقات می شود و هم به سختی و دشواری کار آگاه می گردد و در می یابد که نباید این همه خواسته ها و توقعات داشته باشند. در ضمن فعالیت هایی که به نسل جوان و نوجوان سپرده می شود باید به صورتی باشد که زیر نظر پدر یا مادر به انجام رساند تا به صورت مستقیم و غیر مستقیم تذکر و خیر خواهی ایجاد شود.

پرورش شخصیت نوجوان و جوان:

باید به نوجوان و جوان شخصیت دهیم تا فرصتی برای کودکی کردن پیدا نکند. این خطاست که برخی از پدران و مادران بدین بهانه که فرزندان ما ضعیف و خردسالند و یا وقت لذت بردن آنها از زندگی است آنان را از کارو تلاش معاف می دارند به تباسب رشد و امکان باید به آنها کار و مسئولیتی سپرده و از آنان اجرای آن را خواستار شد. اجازه دهیم تا سرد و گرم دنیا را بچشند و با زیر و بم امور آشنا شوند. و در موارد لازم با تحسین و تشویق خود به آنان قدرت و توان ببخشیم.

توجه به نیاز آنان:

فرزندان نوجوان و جوان ما همانند خود ما و حتی بیشتر از ما نیازمندی هائی دارند و در فع این نیازها نصیحت پذیر نیستند باید تا آنجا که امکان دارد و مصلحت ایجاد می کند در رفع این نیازها اقدام کرد. برخی از این نیازها کم و بیش برآورده میشود مانند لباس و مسکن اما برخی از اهمیت بیشتری برخوردارند که عبارتند از امنیت خاطر آرامش روان ، احترام که باید حتماً تأمین کنیم و به آنها شخصیت دهیم .


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

به خاطر دل تنگیم

یه دل تنگی غریبونه با یه پدر رئوف

یکی که آغوشش بهم عشق میده

یه پدر که سایبونه همه دل تنگی هامه

امروزم مثه همیشه ازش حاجت گرفتم

مشهد اردهال به حال و هوای مشهدش

حاجتم رو بهش گفتم

به خاطر یه دل تنگی قدیمی

این تغییر جدید در حرف دل رو دوست دارم

به خاطر نگاهش...اسمش

که بهم آرامش میده

یه یا رضا(ع) میگم

هزار بار لبیک می شنوم

قربونت آقا

که بی لیاقتیم

گناهکاریم

از مهربونیت هیچی کم نمی کنه

قربون کبوترهای حرمت که هنوزم بهشون غبطه می خورم

فقط خود خودت می دونی چقدر دوستت دارم

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)

سلام پدر


نظر()

  

آیه یاس می خوانیم و می گوییم: نیا آقا. فلان و به امان است نیا آقا. وضعیت خراب است نیا آقا. هوا پس است،‌ نیا آقا...
اگر از زمانه گله مندیم و ناراضی از  اوضاع اجتماعی، چرا از نیامدن حضرت سخن می کنیم؟ مگر نه این است که اگر او بیایید عاقبت دنیا به خیر خواهد شد؟ پس دردمان چیست که مدام غزل قصیده سر می دهیم و حرف از نیامدن "بقیه الله فی ارضه" می زنیم؟ دست روی دست گذارده ایم تا فساد و تباهی بر زمین سایه گستراند و مردی بیایید همهء تیرگی ها را از میان ببرد؟
منتظریم بیاید مصلح کل و همه چیز را اصلاح کرده و رفاهمان تامین شود؟ این چگونه انتظاری است؟

 

نه شرم و حیا نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
اما همه انتظار داریم از تو

 

تنها انتظار داریم از تو

 

برای ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفداء چه کرده ایم؟ تنها ادعای منتظر بودن داریم... چه زمینه سازی برای تعجیل فرجش انجام داده ایم؟ چه نشانه ای داریم تا ثابت کنیم ما اهل کوفه نیستیم؟ براستی چه مدرکی داریم تا اثبات کنیم ما اهل مدینه نیستیم که مولایمان را دست بسته ببرند و همسرش را سیلی بزنند بین کوچه و بین در و دیوار قرار دهند و ما ساکت بنشینیم؟

 

نه فقط چشم ماست منتظرت
ملک بی‌انتهاست منتظرت
از همان شب‌ که وحی نازل شد
خاتم‌الانبیاست منتظرت
چهار ارکان کعبه،حجر و مقام
مروه، زمزم، صفاست منتظرت
از شب رحلت رسول‌الله
علیِ مرتضاست منتظرت
کوچه‌های مدینه می‌گویند
حسن مجتباست منتظرت
از زمانی که گوشواره شکست
چشم خیرالنساست منتظرت
به خداوند می‌خورم سوگند
خود خون خداست منتظرت
بر سر قب? مزار حسین
پرچم کربلاست منتظرت
علم و مشک و دست چشم بر راه
ساقی نینواست منتظرت
نوک نی پای خطب? زینب
سرِ از تن جداست منتظرت
صوت قرآن سیدالشهدا
سرِ از تن جداست منتظرت
اگـر آتش از آسمـان بارد
شیعه تنها تو را تو را دارد...


نظر()

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ